مدح و مناجات شب جمعه ای با سیدالشهدا علیهالسلام
همیشه هر شبِ جمعه به سینه غم دارم حـرارتیست قـدیـمی که در دلـم دارم اگرچه دستِ تـهـی دارم و گـدا طبـعـم دلِ شکـسـتۀ خود را که دستِ کم دارم میـان نـامـۀ من خـالی است از خـوبی گـناه و جرم و خـطا را همه رقم دارم مرا به حُرمتِ موسی الرضاست میبخشید خوشم که رعـیتم و شاهِ ذوالکرم دارم به امرِ حضرت سلطان، حسین میگویم به لطف فـاطـمـه، اربابِ محـترم دارم حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد مرا بـبخـش، فـقـط اشک تـازهدم دارم نشد که زائـر کـرب و بـلا شوم، باشد دلـم خـوش است مـیان دلـم حـرم دارم برات کرب و بلایم به دست عباس است دوبــاره مُــلـتـمــس دامـنِ عـلــمــدارم |